سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه ویرایش و نگارش / خانه کتاب

ویرایش مقاله، کتاب، پایان نامه + تولید محتوا پذیرفته می‎‏‌شود. 09191515288 https://b2n.ir/h00299
نظر

نظریه? ادبی[ویرایش]

ادبیات را می‌توان از جنبه‌های گوناگون دیگر هم بررسی و طبقه‌بندی کرد. به عنوان نمونه، بخشی از ادبیات که به عنوان نظریه ادبی مطرح می‌شود، اغلب ناشی از تعریفی است که از ارتباط ادبیات و علم، حکایت می‌کند. در واقع می‌توان گفت، واژه-مفهوم نظریه، مبتنی بر نگرش و راهکار علمی است و اگر در تعریف ادبیات، علمی بودنش مورد تردید باشد، ابداع و طرح موضوعی به نام نظریه ادبی، اساساً بلاموضوع خواهد شد. زیرا عده‌ای باور دارند که ادبیات با عواطف و احساسات و خروجی تراوش‌های عاطفی از ذهن و جاری شدن آن بر زبان (گفتار و نوشتار) تأکید بسیار دارند.

گونه‌های ادبی[ویرایش]

گونه ادبی به تقسیمات سنتی انواع آثار گوناگون ادبی بر اساس نوع خاصی از نگارش گفته می‌شود. در زیر فهرستی از گونه‌های ادبی نمایش داده شده‌است:

فهرست گونه‌های ادبی[ویرایش]

  • خودزندگینامه، خاطره، خودزندگینامه معنوی
  • زندگینامه
  • خاطرات روزانه و وقایع روزانه
  • ادبیات الکترونیکی
  • راویان برده
  • افکار، گفتارهای حکیمانه
  • داستان
    • ادبیات کودک
    • ادبیات کمیک
    • رمان جنایی
      • رمان کارآگاهی
      • رمان ماجراجویی
    • افسانه، فولکلور
    • خیال‌پردازی
    • ادبیات گوتیک (معمولاً هم‌معنی ادبیات ترس است)
    • داستان تاریخی
    • ترس
    • رمان طبی
    • داستان رازآمیز
    • رمان فلسفی
    • رمان سیاسی
    • رمان عاشقانه
      • داستان عاشقانه? تاریخی
    • ساگا، ساگای خانوادگی
    • هزلیات، هجویات
    • داستان علمی و تخیلی
    • داستان هیجان‌انگیز
      • داستان هیجان‌انگیز دسیسه‌ای
      • داستان هیجان‌انگیز روانشناسی
      • داستان هیجان‌انگیز سیاسی/رمان جاسوسی
    • تراژدی

نظر

انواع ادبی[ویرایش]

از دیدگاه مفهوم و پیام درونی ادبیات را به چهار دسته? کلی تقسیم می‌کنند:

  • حماسی
  • غنایی
  • نمایشی
  • تعلیمی

دیگر انواع ادبی عبارت‌اند از: ادبیات روایی و داستانی، ادبیات اسطوره‌ای، ادبیات نمادین، ادبیات طنز، ادبیات فولکلور و عامیانه، مفاخره، مناظره و…[15]

داستان[ویرایش]

داستان روایی (نثر روایی) غالباً از نثر برای بیان رمان، داستان کوتاه، رمان تصویری و امثال آن استفاده می‌کند. نمونه‌های منفرد این نوع داستان در طول تاریخ وجود داشته‌اند اما تنها در سده‌های اخیر به شکل منظم و مجزا نوشته شدند. برای دسته‌بندی داستان‌های منثور غالباً از اندازه? آن‌ها استفاده می‌کنند. هر چند که این محدوده‌ها دلخواه است اما قراردادهای نشر مدرن محدوده‌های زیر را تعیین کرده‌اند:

  • داستان کوتاه نوعی داستان منثور است که بین 1000 تا 20?000 واژه دربردارد (اما معمولاً بالای 5000 واژه دارد). این نوع داستان ممکن است دارای ساخت روایی نباشد.
  • داستانک
  • رمان کوتاه (نوولا) داستانی است که بین 20?000 تا 50?000 واژه را دربرداشته باشد.
  • رمان نوعی داستان است که بیش از 50?000 واژه دارد.

رمان[ویرایش]

رمان، داستان بلندی است که به صورت نثر نوشته می‌شود. شکل آن نیز از ابداعات سده‌های اخیر است. داستان منثور ایسلندی به نام ساگاس که گفته می‌شود در سده? 11 میلادی نوشته شده، در مرز بین یک اثر سنتی منظوم حماسی- ملی و یک رمان روان‌شناسی مدرن قرار دارد. به جرئت می‌توان گفت که سروانتس اسپانیایی اولین کسی بود که در اروپا دست به نگارش یک رمان تأثیرگذار به نام دون کیشوت زد. اولین بخش این داستان در سال 1605 و دومین بخش آن در سال 1615 منتشر شد. مجموعه‌های داستانی قدیمی‌تر دیگری مانند هزار و یک شب، دکامرون اثرجیووانی بوکاچیو و داستان‌های کانتربری اثر چاسر شکل مشابهی دارند و اگر امروز نوشته می‌شدند، می‌شد آن‌ها را در دسته? رمان قرار داد. دیگر داستان‌هایی که در دوران کلاسیک ادبیات آسیا وعرب نوشته شده‌اند را بیش از آن که ما فکر کنیم می‌توان در دسته? رمان قرار داد. برای مثال آثاری چون داستان گِنجی (ژاپنی) اثر بانو موراساکی، داستان عربی حی بن یقظان اثر ابن طفیل، داستان عربی تئولوگوس آتودیداکتوس اثر ابن نفیس و داستان چینی افسانه سه پادشاه اثر لو گوانژونگ.

همه? رمان‌ها در اروپا در ابتدا جزو آثار مهم ادبی تلقی نشدند. دلیل آن شاید این بود که نگارش نثر صرف، آسان و غیر مهم می‌نمود. با این حال، امروزه مشخص شده‌است که نگارش نثر بدون توجه به آرایه‌های شاعرانه می‌تواند لذت هنری در فرد ایجاد کند. به علاوه نویسندگان آزاد به این باور رسیده بودند که درگیر نشدن با ساختارهای نظم باعث ایجاد طرح داستانی پیچیده‌تر یا دقیق‌تری نسبت به گونه‌های دیگر ادبی حتی شعر روایی می‌شود. این آزادی به نویسنده این امکان را می‌دهد که به سبک‌های ادبی و نمایشی دیگر – حتی شعر – در محدوده? یک رمان بپردازد.

آثار منثور دیگر[ویرایش]

نوشته‌های فلسفی، تاریخی، روزنامه‌ای، حقوقی و علمی از گذشته جزو ادبیات به شمار می‌آمدند. این گونه آثار شامل برخی از کهن‌ترین آثار منثور موجود هستند؛ رمان‌ها و داستان‌های منثور نام «داستان» را به خود گرفتند تا از آثار دیگری که معرف واقعیات بودند و اثر «غیرداستان» نامیده می‌شدند مشخص شوند. آثار غیرداستانی از گذشته‌های دور به شکل منثور نوشته می‌شدند.

جنبه? ادبی نوشته‌های علمی در طول دو سده? گذشته رو به کاهش گذاشت زیرا پیشرفت و تخصصی‌تر شدن علوم باعث شدند که پژوهش‌های علمی برای بسیاری از مخاطبان غیرقابل درک شوند؛ امروزه علم را در ژورنال‌های علمی می‌توان یافت. آثار علمی اقلیدس، ارسطو، کوپرنیک و نیوتون امروز هم از اعتبار زیادی برخوردارند؛ اما به دلیل آنکه دانش موجود در آن‌ها تا حد زیادی منسوخ شده‌است دیگر نمی‌توان از آن‌ها برای تعالیم علمی سود برد. با این حال این آثار آن قدر هم فنی هستند که نمی‌توان آن‌ها را در برنامه‌های درسی ادبی گنجاند. تنها در برنامه‌های درسی مانند «تاریخ علم» است که می‌توان دانشجویانی را یافت که این آثار را مطالعه کنند. بسیاری از کتبی که به «عمومی ساختن» دانش می‌پردازند نیز امروزه شایسته? دریافت عنوان «ادبیات» هستند.

فلسفه نیز تا حد زیادی به یک رشته? دانشگاهی تبدیل شده‌است. بسیاری از فلسفه‌دانان از این وضع ابراز نارضایتی می‌کنند؛ با وجود این بسیاری از آثار فلسفی در ژورنال‌های آکادمیک چاپ می‌شوند. فیلسوفان بزرگ تاریخ مانند افلاطون، ارسطو، آگوستین، دکارت و نیچه رسماً نویسنده تلقی می‌شدند. برخی از آثار فلسفی امروزی نیز مانند آثار سیمون بلکبرن را جزو «ادبیات» تلقی می‌کنند اما بسیاری از دیگر آثار را نمی‌توان در این رده طبقه‌بندی کرد. برخی از مباحث همچون منطق به قدری فنی شده‌اند که می‌توان آن‌ها را با ریاضیات مقایسه کرد.

بخش عمده‌ای از آثار تاریخی را هنوز می‌توان جزو ادبیات به شمار آورد، به خصوص بخشی که آن را به نام گونه اثر غیرداستانی خلاقانه می‌دانند. همچنین بخش اعظم آثار روزنامه‌نگاری مانندروزنامه‌نگاری ادبی نیز چنین است. با این حال این بخش نیز به شدت بزرگ شده و غالباً با هدف سودمندگرایی نوشته می‌شود: مانند ضبط داده‌ها یا هدایت سریع اطلاعات. به همین دلیل آثاری که در این زمینه‌ها نوشته می‌شوند غالباً فاقد خصوصیت ادبی هستند اما برخی از آن‌ها هنوز هم این قابلیت را دارند. بزرگترین تاریخ‌نگاران ادبی هرودوت، توسیدید و پروکپیوس بوده‌اند که همگی جزو ادبای جهانی به شمار می‌روند.

حقوق، وضعیت بغرنج‌تری دارد. برخی از آثار افلاطون و ارسطو یا حتی بخش‌هایی از انجیل را می‌توان به عنوان ادبیات حقوقی (یا قوانین ادبی) دسته‌بندی کرد. شاید قوانین حمورابی در بابل نیز شامل این دسته‌بندی شوند. قانون مدنی روم که تحت حاکمیت ژوستنین اول از امپراتوری بیزانس تدوین شد، به عنوان یک اثر ادبی شهرت یافت. اسناد تأسیس بسیاری از حکومت‌ها همچون قانون اساسی ایالات متحده را می‌توان جزو ادبیات به شمار آورد؛ هر چند که امروزه متون قانونی، کمتر دارای ارزش‌های ادبی هستند.

متون طراحی بازی‌های رایانه‌ای هیچ‌گاه توسط بازیکنان قابل مشاهده نیستند و تنها تولیدکنندگان یا ناشران این بازی‌ها می‌توانند این متون را دیده و از آن‌ها برای درک، تجسم و حفظ ثبات در هنگام همکاری در ساخت یک بازی استفاده کنند. مخاطب اینگونه آثار معمولاً بسیار کم است. بسیاری از متون بازی‌ها دارای داستان‌های عمیق و دنیاهای دقیقی هستند که باعث می‌شوند که این آثار تبدیل به یک گونه? ادبی پنهان شوند.

در نتیجه با تخصصی‌تر شدن و تکثر بسیاری از این رشته‌ها دیگر نمی‌توان آثار تولید شده در حوزه‌های این علوم را جزو ادبیات به شمار آورد. شاید بتوان گاهی آن‌ها را جزو «ادبیات ادبی» دسته‌بندی کرد؛ خیلی وقت‌ها این رشته‌ها آثاری تولید می‌کنند که می‌توان بر آن‌ها عناوین «ادبیات فنی» یا «ادبیات حرفه‌ای» نهاد.

نمایش‌نامه[ویرایش]

نمایش‌نامه، معرفِ نوع دیگری از قالب‌های ادبی کلاسیک است که در طول سال‌های متمادی متحول شده. این نوع اثر ادبی غالباً شامل گفتگو بین شخصیت‌ها است و به جای خوانده‌شدن بیشتر تکیه بر اجرای نمایشی دارد. اپرا در طول سده‌های هجده و نوزده میلادی به عنوان ترکیبی از شعر، نمایش و موسیقی رشد یافت. در آن زمان تقریباً تمام نمایشنامه‌ها منظوم بودند. شکسپیر را می‌توان یکی از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسان جهان دانست. برای نمونه رومئو و ژولیت نمایشنامه‌ای کلاسیک است که عموماً یک اثر ادبی شناخته می‌شود.

نمایش‌نامه‌های یونانی نمونه‌های اولین گونه‌های نمایشی در طول تاریخ هستند که ما به آن‌ها دسترسی داریم. تراژدی به عنوان یک گونه نمایشی از جشنواره‌های مذهبی و مدنی سرچشمه گرفت و معمولاً برای نمایش تم‌های تاریخی یا افسانه‌ای به کار برده می‌شد. تراژدی‌ها معمولاً برای موضوعات بسیار مهم مورد استفاده قرار می‌گرفتند. با ظهور فناوری‌های نوین، نوشتن متن نمایش‌نامه‌های غیراجرایی باب شد. جنگ دنیاها (رادیو) در سال 1938 نمایش‌نامه‌ای رادیویی بود که برای پخش سراسری نوشته شده بود. پس از آن بسیاری از آثار نمایشی برای فیلم یا تلویزیون ساخته شدند. به طور معکوس، ادبیات تلویزیونی، فیلم و رادیو نیز برای نوشتن آثار چاپی یا الکترونیک به کار برده شدند.

ادبیات شفاهی[ویرایش]

اصطلاح ادبیات شفاهی به سنت‌های شفاهی به جا مانده از گذشته اشاره دارد که مشتمل بر گونه‌های متفاوتی چون حماسه، شعر و نمایشنامه، داستان‌های قومی، تصنیف، افسانه، لطیفه و دیگر گونه‌های قومی و محلی (فولکلور) می‌شود. این نوع ادبیات در هر جامعه‌ای وجود دارد و نمی‌توان آن را محدود به جوامع باسواد یا متمدن دانست. ادبیات شفاهی معمولاً توسط فولکلورشناسان یا دانشمندانی که به مطالعات فرهنگی و ادبیات قومی می‌پردازند همچون زبانشناسان، انسان‌شناسان و حتی جامعه‌شناسان مورد تحقیق و بررسی قرار می‌گیرد.

دیگر گونه‌های روایی[ویرایش]

  • فیلم، ویدئو یا نمایش‌های تلویزیونی آن قدر پیشرفت کرده و زیاد شده‌اند که غالباً هم‌شأن ادبیات منثور می‌شوند.
  • رمان‌های گرافیکی و کتاب‌های کمیک، داستان‌هایی را نقل می‌کنند که به صورت ترکیبی از هنر نقاشی، دیالوگ و متن به صورت مرتب نمایش می‌یابند.

نظر

تاریخچه ادبیات

یکی از کهن‌ترین آثار ادبی شناخته شده در جهان، حماسه? گیلگمش است. بسیاری از پژوهش‌گران، گیلگمش را نخستین حماسه بشری می‌دانند.[14] این اثر ادبی که تاریخ نگارش آن را سال 2700پیش از میلاد می‌دانند موضوعاتی چون قهرمانی، دوستی، شکست و جستجو به دنبال زندگی ابدی را شامل می‌شود. در هر دوره? تاریخی یکی از گونه‌های ادبیات برجسته می‌شود. نخستین آثار ادبی بیشتر دارای جنبه‌های پیدا و پنهان مذهبی‌اند و ریشه? تعلیمی نیز همین منابع هستند. سرشت نامتعارف آثار رمانتیک پس از قرون وسطی رشد پیدا کرد در حالی که عصر روشنگری باعث بروز حماسه‌های ملی و آثار فلسفی شد. رمانتیسم بر ادبیات عامیانه و مسائل عاطفی تأکید می‌کرد و به این گونه بود که در سده 19 میلادی راه را برای ظهور رئالیسم و ناتورالیسم که در پی کشف مصادیق واقعیت بودند باز کرد. سده 20 میلادی نیاز به سمبولیسم یا بینش روانی در توصیف و توسعه شخصیت را با خود آورد.


نظر

تعریف ادبیات[ویرایش]

ادب واژه‌ای است معرب از فارسی.[2] این واژه از دیدگاه واژه‌شناسان به معنی ظرف و حسن تناول آمده‌است.[3] برخی نیز در فارسی، ادب را به معنی فرهنگ ترجمه کرده‌اند و گفته‌اند که ادب یا فرهنگ همان دانش است.[4] به از دیگر معانی واژه? ادب می‌توان به هنر، حسن معاشرت، شیوه? پسندیده، با سخن اشاره کرد؛ اما ادب در اصطلاح، نام دانشی است که قدما آن را شامل این علوم دانسته‌اند: لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، قوانین خط، قوانین قرائت که بعضی اشتقاق و انشاء راهم بدان‌ها افزوده‌اند.[5]

البته دیدگاه ادبای قدیم درباره? معنی اصطلاحی «ادب» کمی مختلف است. بعضی آن را فضیلت اخلاقی،[6] برخی پرهیز از انواع خطاها[7] و برخی آن را مانند فرشته‌ای دانسته‌اند که صاحبش را از ناشایستی‌ها بازمی‌دارد.[8]

اما علم ادب (ادبیات) یا سخن‌سنجی یا در دیدگاه پیشینیان اشاره داشته‌است به دانش آشنایی با نظم و نثر از جهت درستی و نادرستی و خوبی و بدی و مراتب آن.[9] اما برخی ادیب را کسی می‌دانستند که عالم بر علوم نحو، لغت، صرف، معنی، بیان، عروض، قافیه و فروع باشد و برخی خط، قرض‌الشعر، انشا، محاضره و تاریخ را هم جزو آن‌ها دانسته‌اند.[10] و در ایران تا سده? پیشین صفت ادیب را برای کسی به کار می‌بردند که به زبانهای فارسی و عربی و علوم مربوط که به آنها اشاره شد مسلط و در سخن ماهر در استفاده از آنها بود. مانند ادیب الممالک فراهانی و ادیب نیشابوری.[11] جرجی زیدان در اینباره می‌نویسد:

«علم ادب در اصطلاح علمای ادبیت مشتمل بر اکثر علوم ادبیه است از قبیل: نحو، لغت، تصریف، عروض، قوافی، صنعت شعر، تاریخ و انساب؛ و ادیب کسی است که دارای تمام این علوم یا یکی از آن‌ها باشد و فرق مابین ادیب و عالِم آن است که ادیب از هر چیزی بهتر و خوب‌ترش را انتخاب می‌نماید و عالم تنها یک مقصد را گرفته در آن مهارت می‌یابد.»[12]

مردم غالباً بین ادبیات و آثار مکتوب دیگر تفاوت قائل می‌شوند. اصطلاحات «تخیل ادبی» و «شایستگی ادبی» غالباً به منظور تشخیص آثار ادبی از یکدیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند. مثلاً تقریباً تمام انسان‌های باسواد دنیا آثار چارلز دیکنز را در زمره? «ادبیات» تلقی می‌کنند در حالی که برخی از منتقدین، آثار جفری آرچر را شایسته? گنجانده شدن تحت عنوان «ادبیات انگلیسی» نمی‌دانند. گاهی اوقات ممکن است منتقدان برخی از آثار را به دلایلی همچون سطح پایین دستور زبان و نحو، داشتن خط داستانی باورنکردنی یا گسیخته یا داشتن شخصیت‌های متناقض یا غیرقابل‌باور از زمره? آثار ادبی حذف کنند. اما باید گفت که مفهوم واژه? ادب و ادبیات نیز همانند همه? پدیده‌های دیگر در طول زمان یکسان نمانده و دستخوش تحول گردیده‌است. بیشتر اقوام قدیم جهان، هم‌چون یونانیان، ادب را فقط به معنی و مفهوم شعر به کار می‌برده‌اند و علوم ادبی، نزد آنها علم شعر بوده‌است و بس.[13]


نظر

ادب یا ادبیات عبارت است از آن‌گونه سخنانی که از حدّ سخنان عادی، برتر و والاتر بوده‌است و مردم، آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کرده‌اند و از خواندن و شنیدن آن‌ها دگرگون گشته و احساس غم، شادی یا لذّت کرده‌اند.[1] در باور همگانی ادبیات یک تیره یا ملت برای نمونه مجموعه متن‌هایی است که آثار ماندگار و برجسته پیشینیان آن تیره و ملت را تشکیل می‌دهند. یکی از طبقه‌بندی‌های مشهور و پرکاربرد متن‌های ادبی، طبقه‌بندی دوگانه‌ایست که بر اساس آن متن‌ها به دو گونه? اصلی شعر و نثر تقسیم می‌شوند. این طبقه‌بندی سنت دیرینه‌ای در سخن شناسی، زبان فارسی و ادبیات جهان دارد. سخنوران و فیلسوفان از دیرباز در پی پررنگ کردن خط ظریف میان این دو و ارایه تعریفی فراگیر و تمیزدهنده از شعر و نثربوده‌اند.


نظر

ادبیات چیست؟

  ادب، دانشی است که قدما آن را شامل علوم لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، قوانین خط و قوانین قرائت می باشد. به دانشی که متعلق به ادب است، ادبیات گفته می شود. ادبیات جمع "ادبیه" است که امروزه جمع "ادب" نیز محسوب می شود.[i] واژه "ادبیات" اصطلاحی است که برای علومِ ادبی یا آثارِ ادبی استفاده می شود.

 

اکثر متخصصان ادبیات بر این باورند که عناصرِ اصلی ادبیات "تخیل، احساس، معنا و اسلوب" می باشند. اما نظر من خلاف این است. من تصور می کنم که معنا و اسلوب جزء عناصرِ لاینفکِ ادبیات هستند. اما ادبیات می تواند عناصرِ تخیل و احساس را نداشته باشد. همانطور که می دانیم ادبیات تعلیمی ادبیاتی است که در دانشگاه ها دانشجویانِ تمام رشته ها باید بخوانند مانند ادبیات دارویی، ادبیات کامپیوتر و از این دست. می دانیم که این نوع از ادبیات دارای عنصرتخیل و احساس نیست به همین دلیل فکر می کنم که دو عنصرِ معنا و اسلوب دو عنصرِ اصلی در ادبیات محسوب می شود. اسلوب هم عنصری است که قابل حذف نیست. هر قدر که روش های متنوع برای بیان احساسات و افکار به کار رود باز هم اسلوبی دارد. حتی اگر آن اسلوب را هیچ کجا قبلا ندیده باشیم و به نظرمان عجیب بیاید. از نظرِ من معنا است که بر یک قطعه ادبی ارزش می گذارد و می تواند آن را ماندگار کند.

 

شکل های رایج ادبیات دو شکل نثر و نظم (شعر) می باشد. اما انواعِ ادبیِ به چهار دسته حماسی، نمایشی، غنایی و تعلیمی تقسیم می شود. تفاوت اشکالِ ادبی با انواع ادبی در این است که اشکالِ ادبی ظاهر آن قطعه ادبی را مشخص می کند. اما انواع ادبی باطن و در واقع، متنِ قطعه ادبی را موردِ ارزیابی قرار می دهد. من فکر می کنم که شکلِ رایج ادبیات می تواند نثر باشد. زیرا که نوشتنِ نثر راحت تر است و افراد بیشتر به این شکل خو گرفته اند. دلیل دیگر می تواند این باشد که نوشته های نثر نسبت به نوشته های نظم، کمتر به تخیل و احساسات احتیاج دارند.

 

دکتر عبد الحسین زرین کوب در تعریف ادبیات می گوید "به طور کلی ادبیات آنگونه سخنانی است که از حد سخنان عادی برتر و والاتر بوده و مردم آن سخنان را در خور ضبط و نقل دانسته اند و از شنیدن آنها دگرگون گشته اند و احساس غم و شادی یا لذت و الم کرده اند."[ii] من احساس می کنم که این تعریف یکی از تعاریف جامع و کامل از ادبیات می تواند باشد. از آنجایی که پیشتر گفتم ادبیات به سخنانی گفته می شود که معنا و مفهومی در آنها نهفته باشد و این معنا و مفهوم باید به شکلی بیان شود که جذاب و و تأثیر گذار باشد.

 




[i]  فرهنگ نامه معین

[ii]  نقد ادبی، عبدالحسین زرین کوب، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1373


تعریف ادبیات + ادبیات در لغت

 

فرهنگ فارسی عمید:

 1. (ادبی) مجموعه آثار مکتوب منظوم یا منثور که بیانگر عواطف است.

2. علومی که مربوط به ادب باشد و دربار? مسائل ادبی گفتگو کند.

 

دیکشنری:

literature

 

•            

ادبیات

لغت‌نامه دهخدا

ادبیات . [ اَ دَ بی یا ] (ع اِ) دانشهای متعلق با?دب . علوم ادبی . || آثار ادبی .

 

•            

ادبیات

فرهنگ فارسی معین

(اَ دَ یّ) [ ع . ] (اِ.) آثار ادبی ، علوم ادبی . ؛ ~ تطبیقی مطالعة ادبیات به شیوة فرامرزی . ؛ ~ کلاسیک مجموعة آثار با ارزش باقی مانده از سخنوران و نویسندگان کهن هر ملتی . ؛ ~ ِ شفاهی مجموعة آثار فرهنگی رایج در بین مردم اعم از چیستان ها، متل ها،...

 

•            

ادبیات

فرهنگ فارسی عمید

(اسم) [عربی: ادبیّات، جمعِ ادبیَّة] "adabiy[y]?t 1. (ادبی) مجموعه آثار مکتوب منظوم یا منثور که بیانگر عواطف است.2. علومی که مربوط به ادب باشد و دربار? مسائل ادبی گفتگو کند.

 

•            

ادبیات

واژگان مترادف و متضاد

ادب، داستان، رمان، شعر، فرهنگ

 

•            

ادبیات

فرهنگ واژه‌های سره

فرهنگ

 

•            

ادبیات

دیکشنری فارسی به عربی

ادب

 

 

 


APA

یداله پور, محمد هادی, خرمی, مرتضی, حسینی, سیده فاطمه. (1393). موعودگرایی در قرآن و عهدین. سراج منیر, 5(14), 35-66.

MLA

محمد هادی یداله پور; مرتضی خرمی; سیده فاطمه حسینی. "موعودگرایی در قرآن و عهدین". سراج منیر, 5, 14, 1393, 35-66.

Harvard

 

   یداله پور, محمد هادی, خرمی, مرتضی, حسینی, سیده فاطمه. (1393). "موعودگرایی در قرآن و عهدین", سراج منیر, 5(14), pp. 35-66.

vancouver

یداله پور, محمد هادی, خرمی, مرتضی, حسینی, سیده فاطمه. موعودگرایی در قرآن و عهدین. سراج منیر, 1393; 5(14): 35-66.


برای ایجاد نیم‏‎فاصله از شیوه زیر استفاده کنید:


1. کنترل + شیفت + 4؛

پیشنهاد می‌کنم در Word از این شیوه استفاده بفرمایید.


2. کنترل + شیفت + 2 یا 3.

 در تلگرام، توئیتر و پارسی بلاگ، از عدد 2 استفاده کنید.


امور زیر با کمترین هزینه انجام می شود

 بازنویسی مقالات

تآمین محتوا برای سایت
نوشتن کتاب 
ویرایش
تایپ PDF
تایپ عکس
پاورپوینت 
نگارش مطبوعاتی
نوشتن گزارش 
پژوهش 
نگارش رزومه کاری
آموزش ویراستاری
 نوشتن نقد
نوشتن سخنرانی 
نویسندگی فنی 
نگارش سفرنامه 
ترجمه کره‌ای به فارسی
 ترجمه فارسی به کره‌ای
ترجمه فارسی به انگلیسی
ترجمه انگلیسی به فارسی
آموزش ویرایش
09191515288 تماس بگیرید یا در تلگرام پیام بدهید یا سفارش خود را به gt.adineh@gmail.com بفرستید.