سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خانه ویرایش و نگارش / خانه کتاب

ویرایش مقاله، کتاب، پایان نامه + تولید محتوا پذیرفته می‎‏‌شود. 09191515288 https://b2n.ir/h00299

 نشانه گذاری

   منظور از نشانه گذاری، رعایت قواعد سجاوندی و به کار بردن علامتها و نشانه هایی است که خواندن و در نتیجه، فهم درست مطالب را آسان و به رفع پاره ای از ابهامها که از انعکاس نیافتن دقیق و روشن عناصر و دلالات گفتاری در نوشته پدید می آید، کمک کند. نشانه های معمول و متداول در زبان فارسی به قرار زیر است:

1- ویرگول ( ، )

ویرگول نشانه ی مکث یا وقفی کوتاه است و آن را اغلب در موارد زیر به کار می برند:

 الف) در بین عبارتها و جمله های غیر مستقلی که با هم در حکم یک جمله ی کامل باشد؛ چنانکه:

اگر تلاش کنی، موفّق خواهی شد.

هر که با بدان نشیند، نیکی نبیند.

هر که با دشمنان صلح کند، سر آزار دوستان دارد.

 ب) در مواردی که کلمه یا عبارتی به عنوان توضیح، به صورت عطف بیان یا بدل و قید در ضمن جمله یا عبارت دیگر آورده می شود؛ چنانکه:

فردوسی، حماسه سرای بزرگ ایران، در سال 329 هـ.ق. به دنیا آمد.

ج) در موردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشد؛ چنانکه:

 علی، حسن، احمد و پرویز به کتابخانه رفتند.

فردوسی، مولوی، عطّار، سعدی و حافظ بزرگترین شاعران ایران اند.

د) در میان دو کلمه که احتمال داده می شود خواننده آنها را با کسره ی اضافه بخواند یا نبودن ویرگول موجب غلط خوانی شود؛ چنانکه:

 هر که به طاعت از دیگران کم است و به نعمت بیش، به صورت، توانگر است و به معنی، درویش.

هـ) به منظور جدا کردن بخشهای مختلف یک نشانی یا مرجع و مأخذ یک نوشته؛ چنانکه: همایی، جلال الدّین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، نشر هما، چاپ بیست و چهارم، 1384.

و) گاه در آغاز و پایان جمله ی دعایی و جمله ی معترضه؛ مانند

منّت خدای را، عزّ و جلّ، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.

دی، که پایش شکسته باد، برفت گل، که عمرش دراز باد، آمد

2- نقطه ویرگول ( ؛ ) نقطه ویرگول، نشانه ی وقف یا درنگ و مکثی است طولانی تر از ویرگول و کمتر از نقطه؛ و بیشتر در موارد زیر به کار می رود:

 الف) برای جدا کردن جمله ها و عبارتهای متعدّد یک کلام طولانی که در ظاهر مستقلّ امّا در معنی به یکدیگر وابسته و مربوط باشد؛ چنانکه: شگفتا! هزار سالی بر ادب ایران گذشته است؛ و هنوز ابزارها و شیوه های شناخت این ادب، به روشنی و بسندگی و کارایی، به دست داده نشده است؛ به سخنی دیگر، ادب پارسی هنوز ناشناخته مانده است. ادب پارسی، با همه ی فسونکاری و دلاراییش، همواره در سایه و کناره مانده است؛ و اگر بدان پرداخته اند، چونان دنباله و وابسته ای از ادب تازی بوده است؛ از این روی، این دو ادب که در ساختار زبانشناختی و کاربردها و بنیادهای زیباشناختی از هم جدایند، با هم درآمیخته اند.

 ب) در جمله های توضیحی، پیش از کلمات و عباراتی چون «امّا»، «زیرا»، «چرا که»، «یعنی»، «به عبارت دیگر»، «برای مثال» و مانند آنها؛ به شرط آنکه جمله های پیش از آنها کامل و غالباً طولانی باشد؛ برای نمونه: مال و جاه هیچ گاه نمی تواند آرامش بخش روان انسان باشد؛ چرا که تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد. برخی از آرایه های ادبی در دیوان فرّخی سیستانی بیشتر به کار رفته اند؛ برای مثال:موازنه، جناس، ردّ العجز علی الصّدر، تکرار، همصدایی، هم حروفی، لفّ و نشر، ارسال المثل، اغراق و غلو، تلمیح، تضادّ، مراعات النّظیر، سیاقه الاعداد، تنسیق الصّفات، حسن مطلع و......

3- نقطه ( . )

مهمّترین موارد کاربرد نقطه بدین قرار است:

الف) در پایان جمله های کامل خبری و برخی از جمله های انشایی؛ چنانکه: هر که با بدان نشیند، نیکی نبیند.

ب) بعد از هر حرفی که به عنوان نشانه یا علامت اختصاری به کار رفته باشد؛ چنانکه: ارسطو متوفّی به سال 322 ق.م. ( قبل از میلاد ). م.م. ( محمّد معین ). خواجه حافظ شیرازی متوفّی به سال 792هـ .ق. ( هجری قمری ).

 و هچنین، در مورد الفاظ بیگانه: پست و تلگراف و تلفن (P.T.T.)

ج) بعد از شماره ی ردیف یا ابجد به حساب جمل؛ چنانکه:

1.

2.

3.

یا:

 الف.

 ب.

ج.

د.

 

4 - دو نقطه ( : )

از این نشانه، بیشتر در موارد زیر استفاده می شود:

الف) پیش از نقل قول مستقیم؛ چنانکه: رسول اکرم ( ص) می فرمایند: « مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان وی در امان باشند. »

ب) پیش از بیان تفصیل مطلبی که به اجمال بدان اشاره شده است؛ چنانکه: آن سال برای من سال خوبی بود: در آزمون سراسری دانشگاهها پذیرفته شده بودم، ازدواج کرده بودم و به سفر حج مشرّف شده بودم. لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان: هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد،ازفعل آن پرهیز کردم.

ج) بعد از واژه یا لغتی که معنی آن در برابرش آورده می شود؛ چنانکه: شفیق: مهربان؛ سحاب: ابر؛ پگاه: صبح زود؛ سَرواد: شعر

د) پس از کلمات تفسیر کننده از قبیل «یعنی»، «چنانکه»، «برای مثال»، «عبارتند از» و نظایر آنها؛ چنانکه: اقسام کلمه در زبان فارسی عبارتند از: 1- اسم 2- فعل 3- حرف 4- صفت 5- ضمیر 6- قید 7- شبه جمله.

5 - گیومه ( « » )

این نشانه، در اکثر موارد برای نشان دادن آغاز و پایان سخن کسی غیر از نویسنده است که در اثنای نوشته ی وی آمده است؛ یا برای مشخـّص تر کـردن و برجـسته تر نشـان دادن کلمـه یا اصطلاحی خاصّ به کار می رود و موارد مهمّ استفاده از آن به شرح زیر است:

 الف) وقتی که عین گفته یا نوشته ی کسی را در ضمن نوشته و مطلب خود می آوریم؛ چنانکه:

 سعدی می گوید: « به نانهاده دست نرسد و نهاده هر کجا که هست، برسد. »

ب) در آغاز و پایان کلمات و اصطلاحات علمی و یا هر کلمه و عبارتی که می خواهیم آن را مشخّص و ممتاز از قسمتهای دیگر نشان بدهیم؛ چنانکه:

 مرحوم بدیع الزّمان فروزانفر، مهارت و قدرت خاقانی را در «ابداع تراکیب و ایجاد کنایات» بسیار ستوده است.

 ج) در ذکر عنوان مقاله ها، رساله ها، اشعار، روزنامه ها، آثار هنری و فصلها و بخشهای مختلف یک کتاب یا نوشته؛ چنانکه:

 باب اوّل گلستان سعدی، «در سیرت پادشاهان» است.

یکی از بهترین مقاله های ارائه شده در «سومین کنگره ی تحقیق ایرانی»، مقاله ی «شوخ طبعی آگاه»، از دکتر غلامحسین یوسفی است.

یادآوری2: هر گاه نقل قولی در ضمن نقل قولی دیگر بیاید، آن را در میان علامت نقل قول مفرد « , ، » قرار می دهند؛ چنانکه: گفت:«آیا شنیده ای که پیامبر اسلام فرموده است:, المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه،». گفتا: «نشنیدی که پیغمبر، علیه السّلام، گفت: , اَلفَقرُ فَخری؟، » گفتم:« خاموش! که اشارت خواجه، علیه السّلام، به فقر طایفه ای است که مرد میدان رضایند و تسلیم تیر قضا؛ نه اینان که خرقه ی ابرار پوشند و لقمه ی ادرار فروشند.»

6- نشانه ی سؤال ( ؟ )

موارد استفاده از این نشانه به قرار زیر است:

 الف) در آخر جملات و عبارات پرسشی مستقیم؛ چنانکه: به چه می نگری؟ کدام شاعر را دوست داری؟ کی به مدرسه رفته بودی؟

 ب) بعد از کلمه یا عبارتی که جانشین جمله ی پرسشی مستقیم است؛ چنانکه: کدام را می پسندی؟ سبز یا نارنجی؟ به نظر شما کدام یک بهتر است؟ دانش یا ثروت؟ نظر شما چیست؟ برویم یا نرویم؟

ج) گاه علامت سؤال را برای نشان دادن تردید و ابهام در داخل پرانتز می آورند؛ چنانکه: برخی، تاریخ ولادت نظامی گنجوی را 530 ( ؟ ) نوشته اند.

یادآوری: در پایان جمله های پرسشی غیر مستقیم از علامت سؤال استفاده نمی شود، بلکه نقطه می گذارند؛ چنانکه:

همه می دانستند که چه کسی کلبه را آتش زده بود.

معلّم از دانش آموزان پرسید که آیا تکالیفشان را انجام داده اند.

7- علامت تعجّب:

علامت تعجّب، تنها نـشانه ی تعجّـب و شـگفتی نیـست، بلکه بیشتر در پایان جمله هایی می آیـد که بیـان کنـنده ی یکـی از حـالات خاصّ و شـدید عاطفی یا نفسـانی اسـت؛ از قبیل: «تعجّب»، «تأکید»، «تحسین»، «تحقیر»، «تنفّر»، «ترحّم »، «استهزا»، «شکّ و تردید»، «امر و نهی»، «دعا»، «آرزو»، «درد و الم »، « تأسّف»، «خطاب»، «حسرت» و جز آنها؛ چنانکه:

چه عجب! عجب معلّم دلسوزی! آفرین بر این همه هوش و ذکاوت! آرام! به به ! وای بر شما! ای انسان! هان! ای کاش! حیف! احسنت! مواظب باش! چه منظره ای! دریغ! آفرین!

8- خط فاصله ( - ):

 موارد مهمّ استفاده از این نشانه به قرار زیر است:

الف) برای جدا کردن عبارتهای توضیحی، بدل، عطف بیان و جمله ی معترضه از کلام اصلی؛ چنانکه: فردوسی – حماسه سرای بزرگ ایران – در سال 329 هـ . ق. به دنیا آمد.

جنید – رحمه الله علیه – گفت: «بایزید در میان ما، چون جبرئیل است در میان ملایکه.»

ب) در مکالمه میان اشخاص نمایشنامه و داستان، یا در مکالمات تلفنی در ابتدای جمله و در سر سطر به جای نام گوینده؛ چنانکه:

- الو! - بفرمایید! - سلام. - علیکم السّلام. - ببخشید، آقای سعادت تشریف دارند؟ - نخیر، ایشان به مسافرت رفته اند. - می دانید کی بر می گردند؟ - نخیر........

ج) به جای حرف اضافه ی « تا » و « به » بین تاریخها، اعداد و کلمات؛ چنانکه:

مهر – آذر 1388 ( مهر تا آذر1388 )، قطار تهران – مشهد ( قطار تهران تا مشهد )

د) برای نشان دادن تردید یا ادای کلمات همراه با لکنت و گره خوردگی زبان؛ چنانکه:

 مـ- مـ- من برای هـ- هـ- هر نوع ک- ک - کمکی آ- آ- آماده ام.

هـ) برای جدا کردن هجاهای یک کلمه در تقطیع یا حروف یک کلمه از یکدیگر؛ چنانکه:

کلمه ی «آسمان» دارای سه هجاست: آ- س- مان. و) در آخر سطری که بخشی از کلمه به اوّل سطر بعد برده می شود؛ چنانکه: چیزهایی ماننـد مـداد، پـاک کن، خـودکار، کـاغذ، خـط- کـش و غیره ... را لوازم التّحریر می گویند.

ز) برای پیوستن اجزای برخی از عبارتهای ترکیبی؛ چنانکه: بازتابهای اجتماعی- سیاسی؛ ادبی – هنری؛ اجتماعی- هنری؛ فرهنگی- ورزشی.

 ح) بعد از شماره ی ردیف در اعداد یا حروف و بعد از کلمه هایی نظیر «تبصره»، «تذکر»،«توضیح»، «یادآوری» و نظایر آنها، نیز به کار می رود؛ چنانکه: «سجع» بر سه گونه است: 1- سجع متوازی 2- سجع متوازن 3- سجع مطرّف

 9 سه نقطه ( ... ):

این علامت برای نشان دادن کلمه یا کلمات و عبارات یا جمله های محذوف و یا افتادگیها به کار می رود، خواه در اوّل مطلب باشد یا وسط یا آخر؛ چنانکه: نام پدر من عبد ا... است. به کلماتی نظیر از، به، تا، برای، با ، بر، در، را و ... در زبان فارسی، حرف می گویند. ... به همین دلیل بود که من به شیراز نرفتم.

 10-  ستاره ( * ):

از این نشانه معمولاً در موارد زیر استفاده می شود:

الف) برای ارجاع دادن به زیر نویس، وقتی که از « اعداد » در داخل متن به منظور های دیگری استفاده شده است.

ب) به منظور ایجاد فاصله بین دو مصراع شعر.

 ج) در اوّل سطر پیش از کلمات و عبارتهایی چون: «تذکر»، «توضیح»، «تنبیه »، «تبصره»، «نکته»، «توجّه»، «یادآوری» و جز آنها، به منظور جلب توجه خواننده به آن نکتهجی درخور تذکّر و یادآوری.

12- پرانتز یا دو هلال ( ):

«پرانتز» که گاه « هلالین» و «کمانک» نیز نامیده می شود، اغلب در موارد زیر به کار می رود: الف) به معنی «یا» و «یعنی» و در وقتی به کار می رود که کلمه یا عبارت یا جمله ای را برای تبیین و توضیح بیشتر کلام بیاورند؛ چنانکه:

بوستان (سعدی نامه) در سال 655 ه. ق سروده شده است.

چهار مقاله (مجمع النّوادر) بین سالهای 551 و 552ه.ق. تألیف شده است.

 ب) وقتی که نویسنده بخواهد آگاهی های بیشتر (اطّلاعات تکمیلی) به خواننده بدهد؛ چنانکه:

 بایزید بسطامی (سلطان العارفین) یکی از بزرگترین عارفان ایرانی است.

رودکی (پدر شعر پارسی) نزدیک به هزار و صد و چهل سال پیش در روستای رودک در حوالی مرز سمرقند دیده به جهان گشود.

ج) برای ذکر مأخذ در پایان مثالها و شواهد؛ به عبارت دیگر، اسامی کتابها، نشریه ها، اشخاص (اعمّ از شاعر یا نویسنده)، رساله ها یا مقاله هایی که مطلبی از آنها به عنوان شاهد آورده شده، داخل پرانتز قرار داده می شود؛ چنانکه:

 به نام خدایی که جان آفرید سخن گفتن اندر زبان آفرید ( بوستان سعدی، ص 33 )

منت خدای را، عزّ و جلّ، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود، ممدّ حیات است و چون برمی آید، مفرح ذات؛ پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب. (گلستان سعدی، ص 49 )

 یادآوری- از به کار بردن پرانتز های متوالی - جز در فرمولهای ریاضی - باید جدّاً خودداری کرد.

12- قلّاب [ ]: این نشانه بیشتر در موارد زیر به کار می رود:

الف) وقتی که مطلبی جزء اصل کلام نباشد؛ در میان قلاب نوشته می شود؛ چنانکه:

 - آقای رئیس! با یک امضای شما، همه ی مشکلات حل می شود. [تبسّم معنی دار حاضرین ].

 ب) در نمایشنامه ها، دستورهای اجرایی در داخل قلّاب نوشته می شود؛ چنانکه:

 رامین [ با چهره ای خندان ]: می خواهم از خوشحالی فریاد بزنم.

ج) در تصحیح متون کهن، الحاق احتمالی که از نسخ بدلها یا از سوی مصحّح اضافه می شود، در میان قلّاب جای می گیرد؛ چنانکه:

 و این [راه مسلمانی] راه خداپرستی توست، راست [تا به بهشت]. به درستی که پدیدار کردیم نشانها، گروهی را که دوراندیشند و پند گیرند. (ترجمه و قصّه های قرآن، نیمه ی اوّل، ص 227)

یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته. شوریده ای [که در آن سفر همراه ما بود] نعره برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت. (گلستان سعدی، ص 97 )

13- ممیّز ( / ): از این نشانه ها در موارد زیر استفاده می شود:

الف) برای جدا کردن سالهای هجری شمسی و قمری و میلادی؛ چنانکه:

 محمّد بن جریر طبری، در 224هـ . ق/ 839م. در آمل به دنیا آمد و در سال 310 هـ .ق. / 923 م. درگذشت.

ب) برای نشان دادن شماره ی سوره ها و آیه های قرآن کریم؛ از سمت راست ابتدا شماره ی سوره، سپس شماره ی آیه می آید؛ در این مورد گاه به جای ممیّز از دو نقطه نیز استفاده می شود؛ چنانکه: رَبَّنا لا تُزِغ قُلُوبَنا بَعدَ إذ هَدَیتَنا وَ هَب لَنا مِن لَدُنکَ رَحمَةً إنَّکَ اَنتَ الوَهّابُ. ( قرآن،3/8 ) وَ مِن وَرائِهِم بَرزَخٌ اِلی یَومِ یُبعَثُونَ. ( قرآن،100:23 )

14- جهت نما (----> )

موارد مهمّ استفاده ی این علامت که فلش نیز نامیده می شود، به قرار زیر است:

 

 الف) برای نشان دادن ترتیب و یا استحصال تدریجی و یا نتیجه دادن امری؛ چنانکه:

 رفتن ----->رفت--------> رفته----------> رفتار

ساختن----> ساخت----->ساخته-----> ساختار

 دیدن-----> دید-------> دیده ------------>دیدار

 

ب) به معنی و معادل ر.ک. ، نگا. ، رجوع شود، نگاه کنید، بنگرید، و جز آنها. درباره ی معنی دقیق کلمه

-------> لغت نامه ی دهخدا.