سده یا صده هر دو درست است.
سده (از: سد = صد + ه ، پسوند نسبت) در لغت یعنی منسوب به شماره سد (صد) > فرهنگ فارسی
سده . مائة. قرن . یک صد سال
منبع: لغتتنامه دهخدا
سده یا صده هر دو درست است.
سده (از: سد = صد + ه ، پسوند نسبت) در لغت یعنی منسوب به شماره سد (صد) > فرهنگ فارسی
سده . مائة. قرن . یک صد سال
منبع: لغتتنامه دهخدا
این نوع ویرایش، شامل کارهای زیر است:
1. 1 یکدست کردن رسمالخط کلمات؛ به عنوان مثال، عبارتهایی مانند «میرساند»، «بسمه تعالی»، «اینجانب»، «بعرض» و «حضرتعالی» را به صورت درست آنها، یعنی «میرساند»، «باسمه تعالی»، «اینجانب»، «به عرض» و «حضرتعالی» بنویسیم.
1. 2 اصلاح غلطهای املایی؛ به عنوان مثال، کلمههایی مانند «درخاست» و «استحظار» را به صورت «درخواست» و «استحضار» بنویسیم.
1. 3 کنترل پاراگرافبندی؛ یعنی اینکه چه جملههایی را در کنار هم و در یک پاراگراف قرار بدهیم. همانطور که میدانیم در یک کتاب، جملههایی که یک مفهوم یا مثال خاص را توضیح میدهند، باید پشت سر هم بیایند و یک پاراگراف را تشکیل بدهند. به عنوان مثال، قبل از عبارتهایی مثل «بنابراین»، «در این حالت»، «برای این منظور»، «به عبارت دیگر»، «یعنی» و غیره، نباید یک پاراگراف جدید ایجاد کنیم.
1. 4 اصلاح یا اعمال نشانهگذاریهای متن؛
1. 5 یکدست کردن ضبط اعلام، اصطلاحات، آوانگاشت آنها در صورت لزوم و آوردن معادل لاتین کلمات؛
1. 6 اعمال قواعد عددنویسی، فرمولنویسی، اعرابگذاری و اختصارهای متنی؛
1. 7 مشخص کردن حدود نقلقولها، وارسی ارجاعات، درستی نشان مآخذ و پانوشتها و یادداشتها؛
1. 8 بررسی کالبدشناسی اثر، شامل تمامی نمایهها، جدولها، نمودارها، تصاویر، عکسها، فهرست مطالب، واژهنامه و غیره؛ جالب است بدانید که بعضی از انتشاراتیهای معتبر دنیا مانند انتشارات دانشگاه کمبریج، کسانی را به عنوان Indexer به کار میگیرند که فقط کارشان، ایجاد قسمت «نمایه» یک کتاب است؛ هر چند مسئولیت نهایی این قسمت، به عهده نویسنده کتاب است.
1. 9 کنترل اندازه و قلم حروف، عنوان فصلها، بخشها و زیربخشها، سربرگها و نمونهخوانی. دقت داشته باشید که منظور از نمونهخوانی، غلطگیری تایپی است که با وجود اینکه بدیهیترین کار لازم برای یک نوشته قبل از چاپ شدن است، خیلی از نویسندگان و ناشران ایرانی، آن را انجام نمیدهند. تعداد غلطهای تایپیای که در بین کتابهای انگلیسیای که تا به حال خواندهام، پیدا کردهام، به اندازه تعداد انگشتهای یک دست هم نرسیده است؛ اما در مقابل، متأسفانه کتابهای فارسی، پر از غلطهای تایپی است.
نکته خیلی مهمی که در نمونهخوانی باید به آن توجه کرد، این است که بهتر است کار نمونهخوانی را شخص دیگری غیر از نویسنده کتاب انجام دهد. چون بارها این مطلب را از نویسندگان مختلف شنیدهام که چون خودشان، نویسنده متن بودهاند، بعضی از جملههای کتاب، به جای چشمشان، به طور ناخودآگاه با ذهنشان مرور میشود و بنابراین بسیاری از غلطهای تایپی کتاب را نمیبینند.
راهنمای درست نویسی و ویراستاری دکتر حسن ذوالفقاری
· قواعد کلّى خط فارسی
· 1. حفظ چهره خطّ فارسى
· نباید شیوهاى را برگزید که چهره خطّ فارسى به صورتى تغییر کند که مشابهت خود را با آنچه در ذخایر فرهنگى زبان فارسى به جا مانده است بهکلّى از دست بدهد.
· 2. حفظ استقلال خط
· خطّ فارسى نباید تابع خطوط دیگر باشد و لزوماً و همواره از خطّ عربى تبعیت کند. البته در نقل آیات و عبارات قرآن کریم، رسمالخطّ قرآنى رعایت خواهد شد.
· 3. تطابق مکتوب و ملفوظ
· کوشش مىشود که مکتوب، تا آنجا که خصوصیات خطّ فارسى راه دهد، با ملفوظ مطابقت داشته باشد.
· 4. فراگیر بودن قاعده
· کوشش مىشود که قواعد املا بهگونهاى تدوین شود که استثنا در آن راه نیابد، مگر آنکه استثنا خود قانونمند باشد و یا استثناها فهرست محدود تشکیل دهد.
· 5. سهولت نوشتن و خواندن
· قاعده باید بهگونهاى تنظیم شود که پیروى از آن کار نوشتن و خواندن را آسانتر سازد، یعنى تا آنجا که ممکن است، رعایت قواعد وابسته به معنا و قرینه نباشد.
· 6. سهولت آموزش قواعد
· قواعد باید به صورتى تنظیم شود که آموختن و به کار بردن آنها تا حدّ امکان براى عامّه باسوادان آسان باشد.
· 7. فاصلهگذارى و مرزبندى کلمات براى حفظ استقلال کلمه و درستخوانى
· فاصلهگذارى میان کلمات، خواه بسیط و خواه مرکب،1 امرى ضرورى است که اگر رعایت نشود طبعاً سبب بدخوانى و ابهام معنایى مىشود. در نوشتههاى فارسى دو نوع فاصله وجود دارد: یکى فاصله «برونکلمه»، یعنى فاصلهگذارى میان کلمههاى یک جمله یا عبارت، مانند «یکى از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فروبرده بود» (این فاصله در ماشین تحریر و رایانه «فاصله یکحرفى» خوانده مىشود) و دیگرى فاصله «درونکلمه» که معمولاً میان اجزاى ترکیب و اغلب در حروف منفصل مىگذارند: ورود، آزادمرد، خردورزى، پردرآمد (این فاصله در تداول نیمفاصله خوانده مىشود). رعایت این نیمفاصله، بهویژه در دستنوشتهها، دشوار است و ازاینرو اختیارى است و مىتوان ابهام تلفّظى را در ترکیبهایى مانند خردورزى با حرکتگذارى برطرف کرد.
· ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
· 1. مرکب یا ترکیب به معناى اعمّ کلمه گرفته شده است و شامل کلمههایى مانند کتابخانه، داروخانه، گلاب، دانشجو، دانشپرور، خردورزى، تورّمزا، غذاخورى، همدلى، ارجمند، بررسى، بازگویى، کتابچه، دفترچه مىشود.
تعریف دستور زبان و دستور خط
زبان از مجموعه اصول و قواعدى به نام «دستور زبان» پیروى مىکند،
خط نیز باید پیرو اصول و ضوابطى باشد که مجموع آن اصول و ضوابط «دستور خط» نام دارد.
........